روانشناسى و آسيبشناسى اينترنت (1)
روانشناسى و آسيبشناسى اينترنت (1)
روانشناسى و آسيبشناسى اينترنت (1)
چكيده
در اين مقاله، پس از بيان تاريخچه اينترنت ، جنبههاى روانشناختى و پىآمدهاى مثبت و منفى آن بر سلامت و رفتار انسان بررسى شده است. دستآوردهاى اين مقاله كه بيانگر بخشى از پژوهشهاى تجربى در اين زمينه است ، نشان مىدهد افزون بر دستآوردهاى مثبت و انكارناپذير اينترنت ، پىآمدهاى نامطلوبى نيز هم در جنبههاى فردى و هم در جنبههاى اجتماعى به همراه دارد.
كليد واژهها: روانشناسى اينترنت، آسيبشناسى اينترنت ، اينترنت و اخلاق، اعتياد به اينترنت ، هرزهنگارى اينترنتى ، ارتباط اينترنتى ، محورهاى روانشناسى اينترنت.
مقدمه و طرح مسئله
اين مقاله در پى پاسخگويى به تمامى اين پرسشها نيست، ولى كوششى براى توصيف روانشناسى اينترنت و تبيين برخى مفاهيم، موضوعها و نيز پىآمدها و كاركردهاى آن بر سلامت و رفتار انسانها است. از اين رو، اميد است بتواند دريچهاى را به سوى اين گونه بحثها بگشايد.
تعريف اينترنت
تاريخچه و روند تكامل اينترنت
روانشناسى اينترنت
ريوا (2001م.) به اين موضوع اشاره كرد كه روانشناسى اينترنت كار سادهاى نيست؛ زيرا اول اينكه اينترنت رسانهاى است كه مىتوان آن را از راههاى متفاوت تجربه كرد. اگرچه رايانه معمولاً واسطه تجربه اينترنتى ما است، راههاى مختلفى هست كه كاربران مىتوانند از طريق جستوجو در اينترنت خودنمايى كنند و با استفاده از آن، با ديگران ارتباط برقرار كنند.
دوم اينكه اينترنت فضاى اجتماعى و شناختى است. استفاده از اطلاعات، به فعالسازى روابط اجتماعى كمك مىكند. اين فرايند درون فضايى خاص ـ فضاى مجازى ـ رخ مىدهد كه ويژگىهاى ساختارى و فرايندى ارتباط را گستردهتر مىكند.
سوم اينكه تجربه اينترنتى، حتى وقتى ما در يك فضاى مجازى گفتوگو مىكنيم، همواره در بافتى ويژه صورت مىگيرد.
بسيارى از پژوهشگران حوزه روانشناسى اينترنت، گفتهاند ارتباط افراد از طريق اينترنت به شيوههاى مختلف، در مقايسه با انواع روزمره ارتباط كه با حضور جسمانى افراد همراه است، حالتى تقليل يافته دارد. براى مثال، هيوبرت دريفوس در كتاب در باب اينترنت مىنويسد درك ما از واقعيت، اشيا، افراد و توانايى ما در برقرارى ارتباط مؤثر با آنها به شيوهاى است كه بدن ما به گونهاى بىسروصدا در پس زمينه عمل مىكند. توانايى بدن ما در دستيابى به اشيا، فراهمآورنده درك ما از واقعيت است. اينكه چرا روانشناسان به اينگونه بحثها مىپردازند، روشن است؛ زيرا معمولاً گمان مىكنيم بسيارى از پيوندهاى شخصى ما، با تماس چهره به چهره و مستقيم امكانپذير باشد.
همانگونه كه گوردون گراهام و بسيارى ديگر گفتهاند، در اينترنت بسيار آسان استكه افراد را با خلق شخصيتهاى كاملاً تخيلى فريب داد؛ كارى كه امكان آن در واقعيت، بسيار مشكلتر است. بنابراين، روابط اينترنتى در مقايسه با روابط واقعى و همراه با حضور جسمانى، روابطى ضعيف و در عين حال، پيچيده است.
همسبرگر (2005م.) در تحليل جنبههاى روانشناختى اينترنت، اين پرسش را مطرح مىكند كه كاربران چگونه از اينترنت براى خودشكوفايى استفاده مىكنند؟ وى گفت در روانشناسى اينترنت و به هنگام تحليل روابط اينترنتى، نبايد از زاويه منفى به موضوع نگريست، بلكه بايد توجه داشت كه اينترنت نشان دهنده فضاى گروهى و اشتراكى و سرشار از مفاهيم ملموس و فرهنگى نيز هست. اين فرهنگها كه در فضاى ليبرال قرار گرفتهاند، مجالى به فعاليتهاى سياسى و آرمانگرايانه مىبخشند و بستر مناسبى براى پيشرفت كاربران هستند.
ويژگى آزادىبخشى اينترنت، كاربران اينترنتى را به تفكر، تجربه و فعاليتهاى گروهى وا مىدارد تا سرانجام به تعالى و خودشكوفايى برسند.
پرسش ديگرى كه در روانشناسى اينترنت بررسى شده اين است كه ما خود را چگونه در فضاى مجازى ادراك مىكنيم؟ وقتى به صورت رو در رو يا آنلاين با ديگران تعامل داريم، مىكوشيم با مشاهده خود از ديدگاه ديگران، بر تأثيرى كه روى ديگران مىگذاريم نظارت كنيم. در اين صورت، در صورت نياز، از سازوكارهاى مختلف "مديريت تأثير " بهره مىگيريم تا با ارائه اطلاعات گلچين شده، ادراك ديگران از خود را دگرگون كنيم. ارتباط از طريق رايانه، هم مديريت تأثير و هم چگونگى ادراك ما را در نظر ديگران، به چالش مىكشد. مديريت تأثير در اينترنت، همانند قايقرانى با دو پارو در رودخانههاى طوفانى است. اينها برخى از موضوعهايى است كه در قالب روانشناسى اينترنت ارائه شده است. در اين ميان، برخى كوشيدهاند جنبههاى گوناگون روانشناسى اينترنت را كاملتر نمايش دهند و محورهاى اصلى و ريز موضوعهاى مربوط به آنها را در چشمانداز نظرى و تجربى بيان كنند. براى مثال، جوينسون (2003م.) روانشناسى اينترنت را شاملموضوعهايى از اين دست مىداند:
1. بررسى ماهيت و فرايند روابط اينترنتي؛ 2. فريبكارى و پرهيز از خودافشايى در روابط رو در رو؛ 3. آرمان گرايى در ارتباط از طريق اينترنت؛ 4. خيانت و حقهبازى در اينترنت؛ 5. پرخاشگرى و هرزهنگارى در اينترنت؛ 6. پىآمدهاى اينترنت در سلامت روانى و رفتار؛ 7. حمايت اجتماعى و اينترنت؛ 8. جنسيت و الگوهاى ارتباط؛ 9. جنبههاى مثبت ميانْ فردى رفتار اينترنتي؛ 10. اينترنت و هويتيابي؛ 11. روابط خيالى در اينترنت؛ 12. اينترنت و كيفيت زندگي. وى سپس به طور دقيقترى، هر يك از اينموضوعها را بررسى مىكند و توصيههايى نيز ارائه مىدهد.
پاتريشيا والاس (2007م.) نيز با اهتمامى كه به روانشناسى اينترنت دارد، در كتابيبه همين عنوان، جنبههاى روانشناختى اينترنت را بررسى كرده است. آنچه سبب توجه والاس به روانشناسى اينترنت شده است، اهميت اينترنت در ايجاد و انتقال الگوها و ارزشهاى اجتماعى است. اينترنت، ابزارى است كه افراد از طريق آن با ديگران ارتباط برقرار مىكنند و نظريههاى خود را با ديگران در ميان مىگذارند.
موضوعهاى مهمى كه والاس در روانشناسى اينترنت به آنها پرداخته است، عبارتند از: 1. بررسى اينترنت در بافت روانشناختي؛ 2. روانشناسى شكلگيرى نمايشرسانهاي؛ 3. نقابهاى آنلاين و فريبكاري؛ 4. پويايىهاى گروه در فضاى مجازي؛5. تعارض و همكارى گروهي؛ 6. برافروختگى و دعوا؛ پرخاشگرى در شبكه؛ 7. دوستداشتن و عشق در شبكه؛ 8. روانشناسى جاذبه ميانفردي؛ 9. جنبههايروانشناختى هرزهنگارى اينترنت؛ 10. موضوع جنسيت در شبكه؛ 11. نوعدوستى در شبكه؛ 12. روانشناسى كمك كردن؛ 13. اينترنت و اتلاف وقت؛ 14. بارور كردن زندگى در اينترنت.
در حال حاضر، بحثهاى اين موضوع (روانشناسى اينترنت) به طور فزايندهاى در حال گسترش است. در زمينه اينترنت پژوهشهاى زيادى شده است؛ از جمله ، بررسى رفتار در فضاى مجازى (همبورگر، 2005م.) ؛ روابط آنلاين (بارنيس،2001 و2003م.)؛ عشق شبكه، هيجان و روابط اينترنتى (زيو،2004م.)، سوء استفاده جنسي از كودكان در اينترنت (كوپر،2002م.)، سكس مجازى (ديلمونيكو ، 2001م.) ، روانشناسى ارتباط آنلاين (ويتى ، 2006م.) و دنياى پنهان سكس در اينترنت (يانگ،2001م.).
اين يافتهها به طور كلى نشان مىدهند رسانههاى گروهى و از جمله اينترنت، چونان تيغ دو دم هستند كه هم مىتوانند كاركردهاى مثبت داشته باشند و هم به ايجاد زمينههاى منفى در زمينههاى سلامت و بهداشت روانى كمك كنند. بنابراين، گسترهروانشناسى اينترنت دو حوزه كلى را دربرمىگيرد:
1. جنبهها و پىآمدهاى مثبت؛
2. كاركردها و پىآمدهاى منفي.
الف) كاركردهاى مثبت اينترنت
در جنبههاى مثبت، اينترنت جزء جدايىناپذير نهادهاى اجتماعى، سياسى، آموزشى، اقتصادى و خانوادگى به شمار مىآيد. كاركردهاى مثبت اينترنت را مىتوان در چند محور طبقهبندى كرد:
1. توسعه اقتصادى؛ اينترنت، هزاران شغل براى كاركنان صنايع رسانهاى فراهم ساخته و به صورت غيرمستقيم، براى ميليونها خانواده ديگر شرايطى فراهم آورده است كه زندگى خود را از طريق فعاليتهاى مربوط به اينترنت تأمين كنند.
2. رشد فرهنگى؛ هرچه گردش اطلاعات در جامعه بيشتر باشد، به همان اندازه جامعه فعالتر مىشود و خلاقيتها بيشتر مىگردد. اينترنت به سبب نقش ويژهاى كه در انتقال و انتشار فرهنگها دارد، مىتواند به رشد و اعتلاى هرچه بيشتر فرهنگى در جامعه بينجامد.
3. همگرايى اجتماعى؛ اينترنت از منظر روانشناسى اجتماعى، به ايجاد فضاى سالمى براى گفتوگو، ايجاد رابطه بين كشورها و در نتيجه، كاهش تنشهاى فرهنگى و همگرايى اجتماعى كمك مىكند. در اين حالت، به تعبير لرنر در جوامع انسانى، پديدهاى به نام "همدلي " شكل مىگيرد.
4. دانش و كسب مهارتهاى جديد؛ كاربردهاى اينترنت در پژوهش و كسب مهارتهاى زندگى نيز بسيار چشمگير است. ما براى دسترسى به انواع اطلاعات، به اينترنت مراجعه مىكنيم. محيط اينترنت، فضاى گستردهاى از اطلاعات است كه افراد مىتوانند از آن براى پژوهشهاى خود در موضوعهاى گوناگون بهره گيرند. ارتباط اينترنتى ، به گسترش و تقويت مهارتهاى اجتماعى نيز كمك مىكند. بر اساس برخى يافتهها، افراد از طريق اينترنت با فرهنگهاى گوناگون آشنا مىشوند و مهارتهاى اجتماعى را فرا مىگيرند.
ب) كاركردهاى منفى اينترنت
1. اينترنت و سلطه فرهنگى
واژه امپرياليسم فرهنگى، نشان دهنده نوعى نفوذ اجتماعى است كه از طريق آن، كشورى اساس تصورها، ارزشها، معلومات، هنجارها، رفتارها و سبك زندگى خود را به كشورهاى ديگر تحميل مىكند.
بگديكيان (1990م.) در اثر معروف خود با عنوان انحصار رسانهها مىنويسد: "رسانههاى عمده نظير روزنامهها، مجلات، شبكههاى راديو ـ تلويزيونى معتبر و ارتباطات عمومى هميشه به عنوان مبلغان قابل اعتماد ارزشها و اخلاق مورد نظر شركتها و قدرتهاى بزرگ عمل كردهاند ".
بگديكيان كه از روزنامهنگاران و منتقدان سرشناس امريكاست، با بررسى روند رو به رشد انحصار و سلطه در ميان رسانههاى گروهى و با ديدى انتقادى، مسير تحولات رسانههاى گروهى را از آغاز تا عصر حاضر بازگو كرده است. انتقادهاى مشابهى را نيز مىتوان در نوشتههاى ديگر نظريهپردازان رسانههاى گروهى يافت. اين مسير انتقادى، نشان مىدهد الگوى "امپرياليسم فرهنگي " يك مسئله اساسى در رسانههاى گروهى از جمله اينترنت است و به همگنسازى مىانجامد. جريان بينالمللى اطلاعات بنا به نظر منتقدانه مولانا (1371ه . ش) جريانى است مركز ـ پيراموني؛ از شمال و غرب به سوى جنوب و شرق، و از كشورهاى توسعهيافته به سوى كشورهاى در حال توسعه، جريان دارد. در واقع اين جريان يكسويه، عمودى، تحقيرگر، منفىگرا و سلطهجويانه است. بر اساس اين ديدگاه، اينترنت در جهت سلطه فرهنگى و ترغيب ارزشها و هنجارهاى عمدتا غيرمذهبى عمل مىكند. مشكل ديگر فرهنگى اينترنت، غلبه زبان انگليسى و نبود منابع غنى به زبانهاى ديگر است.
بنابراين، اينترنت در عمل، سلطه زبان انگليسى و الگوهاى رفتارى ناسازگار با فرهنگهاى بومى را تقويت مىكند.
قدرتهاى مهم سياسى و اقتصادى بهويژه امريكا، برنامههاى حساب شدهاى را در بهرهگيرى از اينترنت براى نفوذ و سلطه سياسى ـ فرهنگى بر كشورهاى ديگر دارند. كاخ سفيد در پنجم ژانويه 2000م. بيانيهاى را با عنوان "استراتژى امنيت ملى در قرن جديد " منتشر كرد؛ در اين بيانيه، افزون بر يادآورى منافع حياتى امريكا، از اينترنت به مهمترين ابزار ديپلماسى مردمى62 نام برده و تصريح شده است كه "برنامهريزى ما بايد به گونهايباشد كه توانايى ما را براى اطلاعرسانى و تأثيرگذارى بر ملل كشورهاى ديگر در جهت منافع امريكا تقويت كند. توسعه اينترنت در داخل و استفاده از آن براى تأثيرگذارى بر ديگران، بخش مهمى از سياستهاى استراتژيك امريكاست ".
بىگمان اين سياست مىتواند آسيبهايى را براى ملتهاى جهان، بهويژه كشورهاى اسلامى در پى داشته باشد. نخستين و مهمترين آسيبى كه امروزه كشورهاى اسلامى را تهديد مىكند، فرهنگ حاكم بر امريكاست؛ زيرا بسيارى از مردم آنچه را در اينترنت مىبينند، به عنوان ملاك و معيار مىپذيرند. از اين رو، اينترنت سبب مىشود افراد زندگى در غرب را الگو قرار داده و بر اساس آن عمل كنند. شايد يكى ديگر از مهمترين مسائل مربوط به روانشناسى اينترنت، پىآمدهاى استفاده از آن است. در ادامه، به برخى از اين پىآمدهاى منفى اشاره مىكنيم.
2. اينترنت و پىآمدهاى منفى آن بر سلامت و رفتار انسانها
الف) افسردگى و انزواى اجتماعى
كرات و همكارانش (1998م.) در يك پژوهش درازمدت دو ساله درباره كاربران اينترنت، به اين نتيجه دست يافتند كه استفاده فزاينده از اينترنت با كاهش ارتباط خانوادگى و شركت در محافل اجتماعى محلى همراه است. افزون بر اين، شركت كنندگان در اين پژوهش، به انزواى اجتماعى و افسردگى دچار شده بودند.
كريستوفر و همكارانش (2000م.) در پژوهشى با عنوان "نقش استفاده از اينترنت درافسردگى و انزواى اجتماعى نوجوانان " بر روى 89 دانشآموز سال آخر دبيرستان، محورهاى زير را ارزيابى كردند:
الف) ميزان استفاده از اينترنت؛
ـ متوسط (بين يك تا دو ساعت در روز)
ـ زياد (بيش از دو ساعت در روز)
ب) ارتباط با پدر، مادر و همسالان. در اين پژوهش، گروههايى از كاربران كه زياد و كم از اينترنت استفاده مىكردند، مقايسه شدند. نتايج نشان داد كاربران كممصرف اينترنت، در مقايسه با كاربران زياد آن به طور چشمگيرى از نظر روابط اجتماعى با يكديگر تفاوت داشتند.
ب) هرزهنگارى و تحريك جنسى
1. قابليت دسترسى آسان به آن؛
2. توانايى داشتن همگان در پرداخت بهاى آن؛
3. ناشناس ماندن كاربران آن.
برخى از پايگاههاى اينترنت، صحنههاى جنسى را در عريانترين، صريحترين و غيراخلاقىترين وجه ممكن به نمايش مىگذارند. در گذشته، براى دستيابى به مجلههاى هرزهنگارى و يافتن مسائل سكسى، افراد مىبايست به مكانهاى ناسالم و نكبتبار مراجعه مىكردند، ولى امروزه با وجود اينترنت، دسترسى به اين موارد بسيار آسان شده است و هرساله بر حجم اين گونه هرزهنگارىها افزوده مىشود.
لاسر با اشاره به پىآمدهاى منفى هزرهنگارى اينترنتى بر بهداشت روانى مىگويد:
اين امكان وجود دارد كه كودكان به واسطه ديدن مطالب و تصويرهاى مستهجن، رفتارهاى سكسى از خود بروز دهند. در مورد بزرگسالان نيز، هرزهنگارى اينترنتى مىتواند به بروز رفتارهاى جنسى نامعقول و يا گاهى اعتياد جنسى بينجامد.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :samsam
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}